زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
قــد رعنــای تو چون سرو سپــیـدار شده کــربــلا محــو رخ احــمــد مخـتــار شده تا کــمــی راه روی این دل من میــلــرزد قــد طــوبــایی زهــراست پــدیــدار شــده چــشم بــد دور از آن قــد رشیــدت پسرم قــامتت شــانه به شــانه با عــلمــدار شده گر ترک خورده لبت غصه مخور ای بابا تـشنـۀ وصـلی و هـنـگــامــۀ دیــدار شـده تا صــدای تو شــنــیــدم که پــدر زود بیا گفتم ای وای علی بی کس و بی یار شده نیــزه ها رفت چو بالا به سر خویش زدم وسط معــرکه این یــاس گــرفــتــار شده کوچه ای باز شــدو هر که زره آمدو زد مــاجــرای تو شــبــیــه درو دیــوار شده زشکافی که به پهلوی تو خورده پیداست نوک نیزه اثرش چون نـوک مسمار شده دشمن آن بغض علی را سر تو خالی کرد تن تو طعمه هر گرگ جگــر خوار شده بین محراب دو ابـروی تو از هم شد باز صورتت جــلوه ای از حیــدر کرار شده خیز و زیــر بغلـم گیر و سوی خیمه ببر ای جــوانـم ز غمت دیــدۀ من تــار شده اربــاً اربــایی و کس معنـی آن کی فهمد این عبــا تــا به ابـد محــرم اســرار شده |